عاشق دلشکسته

این رو تقدیم میکنم به کسی که قلب منو شکست و روی اون مرحم نگذاشت و رفت والان برگشته پیشم. ولی میخوام بدونم که من فراموشش نکردم.ه

عاشق دلشکسته

این رو تقدیم میکنم به کسی که قلب منو شکست و روی اون مرحم نگذاشت و رفت والان برگشته پیشم. ولی میخوام بدونم که من فراموشش نکردم.ه

خیانت

حتما  ترانه ٬خیانت٬ محسن چاووشی  رو دانلود کن.

دوستت دارم با تمامی وجود


گریه می کنم
اشکهایم روی گونه هایم می لغزد
دستانت زمانی اشک هایم را بر روی گونه هایم پاک می کرد
زمانی همیشه دستانت دور گردنم بود
با من بودی
سرت بر روی شانه هایم بود
زمزمه هایت همیشه در گوشم هست
به یاد جملاتت می افتم
همیشه تو را در کنارم حس می کنم
اما دیگر
تمام شد
وقتیکه در زمین و آسمان
تو آغاز می شوی
یکی بود
یکی نبود
غیر تو این جا کسی نیست
...
گوش هایم را بریده ام
اما هنوز
در گوشم صدای توست
به گردنم دست زدم
این جا
جای دستهای توست
بر روی شانه هایم سنگینی تو را حس می کنم
دست نمی دهم به این بازی
بازی عشق هم پایانی دارد
پایان عشق
جدایی
رهایی
وقتی تو نیستی
من با خودم هم حرفی ندارم
آن جا که از دست دادن
تو را شرم نمی شود از با من بودنش
من دستم را به کسی دیگر نمی دهم
چرا که من تو را
دوست دارم
برای تو هر کاری کردم
از همه چیز و همه کس گذشتم
برای اینکه
عاشقتم
عاشقانه دوستت دارم

 

............................................

شبی پرسیدمش بابی قراری         که غیرازمن کسی رادوست داری

 

دوچشمش ازخجالت افتاد پایین           میان اشکهایش گفت اری

 

 

بهترین عشق دنیا

 

      

وقتی برای اولین بار

        جای پل احساس دیدمت

 

 

وقتی دستمو گرفتی
 

 

وقتی نم نم راه رفتنت رو زمین خاکی قلبم رو

 

 

 

احساس کردم

 

 

 

 

وقتی چشمات عاشقانه نگاهم کردن

 

 

وقتی باد محبتت وزیدن گرفت

 

 

وقتی گل عشقت روییدن گرفت

 

 

وقتی عاشقم شدی....منم عاشقت شدم.......

 

 

 

و به سوی تقدیر عاشقانه وجود تو دویدم

 

 

 

هیچ وقت باورت می شد که یه نفر اینقدر دوست

 

 

داشته باشه؟   

 

 

تو عشق منی......در شیار قلبم به دنبال کدامین

 

 

عشق می گردی

 

عشق من همان است که تو هر روز در آینه می

 

 

بینی

 

...باورت می شه با اومدنت قلبم تازه شد و دوباره

 

 

پوست انداخت؟

 

 

قلبم تیکه تیکه بودو تو اونو از نو ساختی.چقدر تو

 

 

خوبی

 

 

آخ !مگه می شه به طعم لطیف این عشق صادقانه

 

 

 

شک کرد؟

 

 

مگه می شه قلب پر حرارت تو رو ندید؟

 

 

 

مگه می شه گرمای دستات رو حس نکرد؟

 

 

 

مگه می شه چشمات و دیدو گفت این عشق

 

 

 

بهترین عشق توی دنیا نیست؟

 

 

 

باورت دارم چون عاشقتم....بخدا عاشقتم

 

 

بعضی ها میگن....


بعضی‌ها می‌گن عشق یه رودخانه‌اس،


که صدای لطیف "نی" رو در خودش غرق می‌کنه


بعضی‌ها می‌گن عشق یه "تیغه"،


که باعث می‌شه از وجودت خون جاری بشه


 


بعضی‌ها می‌گن عشق یه احساس اشتیاق و گرسنگیه


یک احساس نیاز بی‌انتها و پر از رنج

من می‌گم عشق مثل یه گل می‌مونه


و تو تنها، بذر این گل هستی


عشق قلبی هست که از شکسته‌ شدن می‌ترسه،


هیچ‌وقت رقصیدن رو یاد نمی‌گیره


اون یه رویایی هست که از بیدار شدن می‌ترسه،


هیچ وقت ریسک نمی‌کنه


 


عشق تنها چیزیه که قابل لمس کردن نیست


چیزی هست که به نظر نمی‌رسه به این راحتی‌ها تسلیم بشه


روحی که از مردن می‌ترسه،


هیچ ‌وقت زندگی کردن رو یاد نمی‌گیره


 


شب خیلی غریب و بی‌کس بوده


جاده خیلی دراز بوده


و تو خیال می‌کنی که


عشق تنها ماله خوش‌شانس‌ها و نیرومندهاست


 


زمستون رو به یاد بیار


که دور از برف شدید، بذر خوابیده بود


و با عشق آفتاب در بهار، یک رز شد

 

 

 



دوستت دارم....

۱.دوستت دارم، نه به‌خاطر شخصیت تو، بلکه به خاطر شخصیتی که من در هنگام با تو بودن پیدا می‌کنم

 

۲.هیچکس لیاقت اشک‌های تو را ندارد و کسی که چنین ارزشی دارد، باعث ریختن اشک‌های تو نمی‌شود

 

3.اگر کسی تو را آنطور که می‌خواهی دوست ندارد، به این معنا نیست که تو را با تمام وجودش دوست ندارد

 

4.دوست واقعی کسی است که دست‌های تو را بگیرد، ولی قلب تو را لمس کند

 

5.بدترین شکل دلتنگی برای هر کس آن است که در کنار او باشی و بدانی که هرگز به او نخواهی رسید

 

۶.تو ممکن است در تمام دنیا فقط یک نفر باشی، ولی برای من تمام دنیا هستی

 

 

دوستت دارم با تمامی وجود

 

دلی بستم به آن عهدی که بستی

تو آخر هر دو را با هم شکستی

حسادت

حسادت می کنم به رنگ دیوار، وقتی اتفاقی سایش بدنت به پوستش را

حس می کند.


حسادت می کنم به آفتاب، وقتی با نوازش آرام پوستت به تو گرمی

میبخشد.
حسادت می کنم به برگ گیاه، وقتی در گلدان آرام گرفته و حرکت تو از


کنارش او را هیجان زده می کند و

بی تاب و چرخان.

و حسادت می کنم به پدرت، وقتی در زیر نور گرم به او لبخند میزنی.

و به مادرت هم، وقتی چند لحظه پیش از خواب به یاد تو لبخند میزند.


و به تختت که همه روز به هم آغوشی شبت پریشان و بهم ریخته است.

و به فرش که چند تار مویت را میان پرزهایش نگه میدارد و به سادگی هم پس نمی دهد.

و به اتاقت که لذت بودن با تو را همیشه می چشد.
و به آینه ات که هر روز گرمی نگاهت را حس می کند

و به کوچه ات، درختهای باغچه ، چشمهایت وبه خودت،
به خدایت و به این قلم که از تو گفت.
 
 
 
 

در کنار ساحل بی کران نشسته بودم که نا گهان بادی وزید وگفت:

بنویس گفتم چه بنویسم؟گفت بنویس دوستت دارم

گفتم:قلم ندارم گفت:با استخونهایت

گفتم:جوهر ندارم گفت:با خون رگهایت

گفتم:ورق ندارم گفت:با صفحه فلبت

واینک با خون رگهایم استخونهایم صفحه قلبم می نویسم

                                         دوستت دارم

سپیده عزیزم

 

نمیدانم 

سپیده جان دوستت دارم

به چشمای  تو سوگند که  عشقت واسه من رنگ جنونه

به  چشمای  تو  سوگند که  عشقت مثه آتیشه تو  قلبم

اگه یار تو باشم با این دستای  خستم واسه تو لونه میسازم  تو همین قلب شکستم

به چشمای  تو سوگند  به  چشمای  ناز  تو  سوگند

من اون  قد  پر  عشقم  من اون قد  پر دردم  که عاشقای  دنیا نمیرسن  به گردم

آخ  دیگه خواب  تو چشام نیست 

امیدی  تو نگام نیست

پر دردم و ای   وای ی ی ی   یه درمون  سر رام نیست 

      به چشمای ناز  تو  سوگند  که عاشقانه دوستت دارم 

 

 

شبی غمگین ، شبی بارانی و سرد

مرا در غربت فردا رها کرد

دلم در حسرت دیدار او ماند

مرا چشم انتظار کوچه ها کرد

به من می گفت تنهایی غریب است

ببین با غربتش با ما چه ها کرد

تمام هستی ام بود و ندانست

که در قلبم چه آشوبی به پا کرد

که او هرگز شکستم را نفهمید

اگه چه تا ته دنیا صدا کرد

 

شبی غمگین ، شبی بارانی و سرد

مرا در غربت فردا رها کرد

دلم در حسرت دیدار او ماند

مرا چشم انتظار کوچه ها کرد

به من می گفت تنهایی غریب است

ببین با غربتش با ما چه ها کرد

تمام هستی ام بود و ندانست

که در قلبم چه آشوبی به پا کرد

که او هرگز شکستم را نفهمید

اگه چه تا ته دنیا صدا کرد

 

 

شبی غمگین ، شبی بارانی و سرد

مرا در غربت فردا رها کرد

دلم در حسرت دیدار او ماند

مرا چشم انتظار کوچه ها کرد

به من می گفت تنهایی غریب است

ببین با غربتش با ما چه ها کرد

تمام هستی ام بود و ندانست

که در قلبم چه آشوبی به پا کرد

که او هرگز شکستم را نفهمید

اگه چه تا ته دنیا صدا کرد

شبی غمگین ، شبی بارانی و سرد

مرا در غربت فردا رها کرد

دلم در حسرت دیدار او ماند

مرا چشم انتظار کوچه ها کرد

به من می گفت تنهایی غریب است

ببین با غربتش با ما چه ها کرد

تمام هستی ام بود و ندانست

که در قلبم چه آشوبی به پا کرد

که او هرگز شکستم را نفهمید

اگه چه تا ته دنیا صدا کرد

 

تنها ی تنها....